به گزارش پایگاه خبری عصر اهواز، در دنیای امروز که تغییرات سریع فناوری، تحولات سیاسی، بحرانهای اقتصادی، و پدیدههای غیرمنتظرهای مانند همهگیریها به بخشی جداییناپذیر از محیط کسبوکار تبدیل شدهاند، مدیریت ریسکهای استراتژیک به یکی از کلیدیترین مهارتهای سازمانها بدل گشته است. شرایط عدم قطعیت، سازمانها را وادار میکند تا نه تنها به دنبال کاهش ریسکها باشند، بلکه توانایی تطبیق و پاسخگویی به تغییرات ناگهانی را نیز در خود تقویت کنند. اینجاست که مدیریت ریسکهای استراتژیک به عنوان یک رویکرد پیشگیرانه و آیندهنگر، نقش محوری در تضمین بقا و رشد سازمانها ایفا میکند.
ریسکهای استراتژیک به آن دسته از ریسکهایی اطلاق میشوند که میتوانند بر توانایی سازمان در دستیابی به اهداف بلندمدت خود تأثیر بگذارند. این ریسکها ممکن است ناشی از عوامل داخلی (مانند ضعف در ساختار سازمانی یا ناکارآمدی فرآیندها) یا عوامل خارجی (مانند تغییرات قوانین، تحولات بازار، یا بحرانهای جهانی) باشند. در شرایط عدم قطعیت، این ریسکها به دلیل ماهیت غیرقابل پیشبینی بودنشان، پیچیدهتر و چالشبرانگیزتر میشوند.
یکی از مهمترین جنبههای مدیریت ریسکهای استراتژیک، شناسایی و ارزیابی ریسکها در مراحل اولیه است. سازمانها باید با استفاده از ابزارهای تحلیلی پیشرفته مانند سناریوسازی، تحلیل سناریوهای بحرانی، و مدلهای پیشبینی، به شناسایی ریسکهای بالقوه بپردازند. سناریوسازی به سازمانها کمک میکند تا با تصور شرایط مختلف آینده، آمادگی لازم را برای مواجهه با هرگونه تغییر ناگهانی کسب کنند. برای مثال، در دوران همهگیری کووید-۱۹، سازمانهایی که از قبل سناریوهای بحرانی را بررسی کرده بودند، توانستند سریعتر و مؤثرتر به شرایط پاسخ دهند.
علاوه بر شناسایی ریسکها، سازمانها باید توانایی خود را در مدیریت ریسکهای استراتژیک از طریق ایجاد انعطافپذیری استراتژیک تقویت کنند. انعطافپذیری استراتژیک به معنای توانایی سازمان در تطبیق سریع با تغییرات محیطی و بازتعریف استراتژیهای خود در مواجهه با شرایط جدید است. این امر مستلزم ایجاد ساختارهای سازمانی منعطف، توسعه قابلیتهای نوآورانه، و تقویت فرهنگ سازمانی است که پذیرای تغییر و یادگیری مستمر باشد. برای مثال، شرکتهایی مانند آمازون و مایکروسافت با سرمایهگذاری در فناوریهای ابری و هوش مصنوعی، توانستهاند در شرایط عدم قطعیت، نه تنها بقا پیدا کنند، بلکه به رشد چشمگیری نیز دست یابند.
یکی دیگر از مؤلفههای کلیدی در مدیریت ریسکهای استراتژیک، مشارکت فعال ذینفعان است. ذینفعان شامل کارکنان، مشتریان، تأمینکنندگان، سرمایهگذاران، و حتی جامعه محلی هستند که میتوانند در شناسایی و مدیریت ریسکها نقش مهمی ایفا کنند. سازمانها باید با ایجاد کانالهای ارتباطی مؤثر و شفاف، اطلاعات لازم را در اختیار ذینفعان قرار دهند و از نظرات و بازخوردهای آنها در فرآیند تصمیمگیری استفاده کنند. این رویکرد نه تنها اعتماد ذینفعان را جلب میکند، بلکه به سازمانها کمک میکند تا ریسکهای بالقوه را از زوایای مختلف بررسی کنند.
در شرایط عدم قطعیت، سازمانها باید به جای تمرکز صرف بر کاهش ریسکها، به دنبال ایجاد قابلیتهای تابآوری (Resilience) باشند. تابآوری به معنای توانایی سازمان در تحمل شوکهای خارجی و بازیابی سریع پس از وقوع بحران است. این امر مستلزم سرمایهگذاری در منابع انسانی، فناوریهای نوین، و زیرساختهای انعطافپذیر است. برای مثال، شرکتهایی که در دوران بحران مالی جهانی ۲۰۰۸، به جای کاهش هزینهها، بر تقویت قابلیتهای نوآورانه و توسعه محصولات جدید تمرکز کردند، توانستند نه تنها از بحران جان سالم به در ببرند، بلکه موقعیت خود را در بازار بهبود بخشند.
همچنین، سازمانها باید بهطور مستمر به بازنگری و بهروزرسانی استراتژیهای خود بپردازند. در شرایط عدم قطعیت، استراتژیهای ثابت و غیرمنعطف ممکن است به سرعت منسوخ شوند. بنابراین، سازمانها باید با استفاده از رویکردهای پویا مانند مدیریت استراتژیک چابک (Agile Strategic Management)، بهطور مداوم استراتژیهای خود را با تغییرات محیطی همسو کنند. این رویکرد به سازمانها اجازه میدهد تا در مواجهه با شرایط غیرمنتظره، واکنش سریع و مؤثری داشته باشند.
در نهایت، مدیریت ریسکهای استراتژیک در شرایط عدم قطعیت، نیازمند رهبری استراتژیک قوی و آیندهنگر است. رهبران سازمانها باید توانایی درک پیچیدگیهای محیطی، تصمیمگیری در شرایط ابهام، و الهامبخشی به کارکنان برای پذیرش تغییرات را داشته باشند. رهبری تحولآفرین (Transformational Leadership) میتواند به سازمانها کمک کند تا در مواجهه با ریسکهای استراتژیک، نه تنها بقا پیدا کنند، بلکه به رشد و تعالی نیز دست یابند.
به طور خلاصه، مدیریت ریسکهای استراتژیک در شرایط عدم قطعیت، یک فرآیند پویا و مستمر است که نیازمند شناسایی دقیق ریسکها، ایجاد انعطافپذیری استراتژیک، مشارکت فعال ذینفعان، تقویت تابآوری، و رهبری استراتژیک قوی است. سازمانهایی که بتوانند این مؤلفهها را بهطور مؤثر در استراتژیهای خود ادغام کنند، نه تنها از بحرانها جان سالم به در میبرند، بلکه فرصتهای جدیدی برای رشد و موفقیت در آینده ایجاد میکنند.
نوشته: دکتر سید محمدرضا حسینی علیآباد